سریال نوروزی پایتخت به موضوع جنجالی خبرگزاری ها و رسانه های مجازی مازندران مبدل شده است. اقبال بی نظیر گردشگران برای سفر به مازندران و سریال نوروزی پایتخت دو محور خبری محافل رسمی و رسانه ای استان در نخستین روزهای سال1390 محسوب می شود .
در گرماگرم انعکاس خبرهای نوروزی در رسانه ها،ناگهان سریال پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم به خبر پرحاشیه سال نو در مازندران مبدل شده است و حتی جای حلاوت و شیرینی اقبال مسافران نوروزی به این سامان را نیز گرفت.
آغازگر این جریان خبری،این بار رسانه ها نبودند،بلکه استانداری مازندران،دو نماینده مجلس و چند مسئول دولتی بودند که سریال پایتخت را توهین به مردم و فرهنگ مازندران قلمداد کردند و در قالب گفت و گوهای شدیداللحن از مدیریت رسانه ملی خواستند تا از روند پخش این سریال که ماهیتی استعماری وشوم دارد جلوگیری کند.
ماجرا به همین جا ختم نشد و سایت استانداری مازندران نیز در قامت یک خبرگزاری به گفت وگو با مخالفان سریال پایتخت پرداخت و دیدگاه های نفی کننده این سریال نوروزی را منتشر کرد.
شبکه استانی تبرستان نیز برای مقابله با این جریان،به سطح شهر رفت و به انعکاس دیدگاه های مردمی پرداخت که رویکردی موافق با پایتخت داشتند. این شبکه به رفتاری جانبدارانه و یکسونگرانه متهم شد و مخالفان رسانه ای ورسمی از این شبکه خواستند تا نظرات مخالفان را نیز انعکاس دهد.
بی تردید ماجرا به همین جا ختم نخواهد شد و پس از مراسم سیزده بدر و انتشار رسانه های مکتوب شاهد موج جدید جریان خبری و حاشیه ای پیرامون سریال پایتخت خواهیم بود. برخی بر این عقیده اند که ورود مردم،هنرمندان و رسانه ها به عرصه نقادی سریال پایتخت امری طبیعی و ضروری است، و باید در این سطح باقی بماند،و حاکمیتی و دولتی کردن انتقادات،التهاب آفرین خواهد بود وتبعات غیرفرهنگی به دنبال خواهد داشت.
نکته جالب توجه در بررسی ابعاد مختلف جریان ایجاد شده حساسیت ویژه ای است که در سخنان مسئولان مخالف این سریال به چشم می خورد.اظهار نظرها و موضع گیری هایی که تاکنون سابقه نداشته و در برخی موارد حتی تعجب برانگیز است. واکنش برخی مسئولان نسبت به این سریال و دغدغه ای که به فرهنگ بومی مازندران دارند ستودنی وقابل تحسین است.
اما نکته فابل تامل که به سادگی نمیتوان از آن گذشت، سکوت این مسئولان نسبت به هویت و فرهنگ غنی مازندران در سایر عرصه هاست. در دوران مدیریت سید رمضان شجاعی بر مسند رسانه ملی بارها و درقالب یادداشتهای مختلف از ایشان خواستیم تا از پخش برنامه ای با عنوان دوبله محلی که در روزها منطقی تر و بهتر شده، جلوگیری کند.
دوبله محلی در قسمت های نخستین خود،زبان مازندرانی را مورد هجمه شدید قرار داده و زمینه تمسخر گسترده آن را فراهم کرده بود.
انتقادها به جایی نرسید و تولید مجموعه هایی با عنوان دوبله محلی تداوم یافت و لوح فشرده دوبله محلی به پایتخت هم راه یافت و دست به دست شد و بسیاری به ما خندیدند و از واکنش مسئولان خبری نشد.
آذر ماه سال گذشته، حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان وادب فارسی به سمنان رفت تا مجوز شورای انقلاب فرهنگی مبنی بر تدریس دو واحد گویش سمنانی در دانشگاه سمنان را ابلاغ کند. در یادداشتی از مسئولان استان خواستیم تا زمینه رونق وتدریس زبان مازندرانی را در دانشگاههای استان فراهم کنند تا حداقل دانشجویان مازندرانی با زبان سرزمین مادری شان بیگانه نباشند. خبری نشد و هیچ مقام مسئولی اظهار نظر نکرد.
بارها در رسانه ها نوشتیم که مازندران دیار سرداران وده هزار شهید سرافراز است و غیرتمندی مازندرانی ها در هشت سال دفاع مقدس بی نظیر. گفتیم که مازندران مهد لشکر ظفرمند 25 کربلاست.اما همه ساله میلیون ها گردشگر می آیند و می روند بدون آنکه المانهایی از این همه غیرت و ایثارجوانان مازندرانی را در شهرهای مازندران نظاره گر باشند ودریغ از نماد ویادمانی. از پارک موزه دفاع مقدس همدان روایت کردیم که امروز میعادگاه گردشگران نوروزی است واز پارک موزه خودمان گفتیم که تنها در چند کانکس و لنج رنگ و رو رفته خلاصه شده و گرفتار بی پولی برای احداث و ساخت و ساز است .
...باز هم صدایی از مسوولی نشنیدیم. مسولان همواره برمفاخر علمی ،فرهنگی و دینی مان بالیدند وما بارها قلم زدیم که مردمان مازندران و ایران زمین نمی دانند که سرزمین مان مهد چه کسانی است.
چگونه می تواند ادعا کرد که مازندران زادگاه شیخ فضل الله نوری ،نیما یوشیج،سلمان هراتی و ابن شهرآشوب و.... است در حالی که حتی تندیسی از این مفاخر در استانمان به چشم نمی خورد . ....و همچنان سکوت مسولان.
فریاد زدیم که خانه های قدیمی ومعماری برجای مانده از گذشته ها که در همه جای دنیا به آن می بالند، بافت فرسوده نیست که یکی پس از دیگری در جای جای مازندران در حال ویرانی اند، اما دیوارها فرو ریختند و خبری نشد از مسئولان حساس ما.
وقتی دکتر حسین اسلامی رئیس مرکز ساری شناسی و پژوهشگر مازندرانی با خبرگزاری مهر گفت وگو کرد واز تخریب آثار فرهنگی مازندران در انبارهای میراث فرهنگی خبر داد، احساساتمان جریحه دار شد و توضیح خواستیم که به قول اسلامی با این سرشکستگی و لکه ننگ بر پیشانی استان چه باید کرد و چرا هزاران قطعه اشیای تاریخی مازندران در انبار خاک می خورد ......احساسات مسئولان جریحه دار نشد که نشد.
من وهمکارانم از تاراج سرزمین مازندران گفتیم.از ویلاهایی که در باغ ها و شالیزارها قد علم کردند،وجوان روستایی مازندرانی با حسرت به صاحبانشان می نگرد. از نابودی بهترین اراضی سرزمینم نوشتیم که اسیر خوش نشینی متمولان و پایتخت نشینان شده است. اما همچنان مجوز برای احداث ویلاها صادر شد وخبری از دلسوزی مسئولان نشد که نشد.
دل گویه های هنرمندانی را منعکس کردیم که دستشان خالی است برای روایت داشته های غنی سرزمین شان.
بارها وبارها از فیلم خسرو سینایی گفتیم که بیش ازفیلمنامه اش بیش از دو دهه است که خاک می خورد و روایتگر تاریخ یکصد ساله مازندران است. ......وهمچنان در حسرت حساسیت وپیگیری مسئولان روزگارمان گذشت.
خوش به حال پایتخت که این همه حساسیت را بر انگیخت و نوروز 90را با عشق به مازندران توأم کرد.
عباس مهدوی-روزنامه نگار